سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در برابر آنکه از او دانش می جویید، فروتنی کنید و از دانشمندان متکبّر مباشید که باطل شما، حقّتان را ببرد . [امام صادق علیه السلام]

 

    جامعه ایرانی در اواخر عهد صفوی و وضعیت ناپایدار و ناامنی که در آن ایام و بعد، با نوساناتی، پیوسته تشدید و وخیم تر می شد، چهره ای شکننده و آفت زده پیدا کرده بود. در این دوران، بر عوامل مخرب داخلی یعنی طایفه گری، استیلای منطق خشونت و ستیز و شیوه زیست مبتنی بر غارت در حوزه قدرت که موجب جنگ و خشونت می گشت، پدیده توسعه طلبی سرمایه داری جهانی یا استعمار نیز افزوده شده بود که از یک طرف با مداخلات مخرب و سلطه جویانه بر شدت ناامنی و ناپایداری اوضاع می افزود و از سوی دیگر، زیرساخت های تولیدی موجود را که بستر کار و فعالیت بودند را ویران می کرد و رفتار مبتنی بر غارت، دروغ و فساد را تقویت می کرد. ادامه...

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مهدی مازنی 85/7/2:: 6:13 عصر     |     () نظر

در یادداشتی که در وبلاگ سابقم کار کرده بودم اینگونه نوشتم که:ماموریت گنجی پایان یافت در این یادداشت به طرح موضوعی پرداختم که در حقیقت نتیجه رفتارهای اکبر گنجی در فواصل مختلف بود. اکبر گنجی تخریب گر و فالانژ دهه ۶۰ و اکبر گنجی اصلاح طلب دهه ۷۰ و اکبر گنجی معاند دهه ۸۰. پارادوکسهای اکبر گنجی به حدی است که کمتر آدمی می تواند به ثبات شخصیت این فرد اعتماد کند و از کلام او نوای صادقانه ای بشنود. این مرد اگر زمانی به دلیل هجمه های تبلیغاتی علیه اصلاح طلبان و مخصوصا شخص خاتمی خود را به عنوان مدافع خاتمی معرفی کرد به این دلیل بود که در حقیقت ماموریت این مسئله را عهده دار شده بود. اکبر گنجی نه اصلاح طلب است نه دلسوز جامعه ایرانی. او هیچگاه نتوانست صادقانه رفتار کند.ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مهدی مازنی 85/6/31:: 2:2 عصر     |     () نظر

 

 

خرد، وجه تمایز انسان از سایر خلایق است و هر آنچه بر اساس خرد باشد بالتبع انسانی است. زیستن به حکم خرد یعنی آزادی و این خصیصه انسانی راه را برای رشد و کمال او هموار می کند. قدرت اراده و اختیار خاصیت ذاتی انسان است و انسان را در مقابل هر رفتاری که انجام می دهد مسئول می کند. 

دغدغه آزاد زیستن و مختار بودن آدمی ، دغدغه همه کسانی است که می خواهند بشر در مسیر حق و عدل گام بردارد؛ به او ظلم نشود و او نیز به کسی ظلم نکند. همه کسانی که در این موقعیت قرار می گیرند عامل نجات بشر را شناخت خویش می دانستند و  انسانیت انسان بود که باعث این دغدغه بود. در این میان نقش دین برجسته تر می شود. اینکه دین برای رفع این دغدغه ها و دفع آفات این خصیصه انسانی چه برنامه ای دارد. بیان این برنامه ها و ارائه راهکارهای صحیح بر اساس قرآن و احادیث وظیفه کسانی است که در شناخت دین اهتمام ورزیده اند و به نسبت، ابعاد مختلف دین را به خوبی درک کرده اند و آن را شناخته اند و بر حسب آن به تکلیف خود عمل می کنند.ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مهدی مازنی 85/6/31:: 1:59 عصر     |     () نظر

درنامه سرگشاده مهدی کروبی بیان شد؛آقای جنتی!از سخنان شمااحساس خطر می‌کنمروزنا:مهدی کروبی، با ارسال نامه‌‏ای سرگشاده به آیت‌الله جنتی نسبت به سخنان اخیر وی در خطبه‌‏های نماز جمعه 22 اردیبهشت ماه که نامه احمدی‌نزاد به بوش را الهام خداوند خوانده بود واکنش نشان داد. مهدی کروبی در نامه خود خطاب به دبیر شورای نگهبان آورده است:" از سخنان اخیر شما به راستی برای حفظ جمهوریت نظام و حرمت روحانیت و حفظ باورهای دینی مردم احساس خطر می‌کنم.شما به عنوان فردی معتقد آیا نگران نیستید که غلو و اغراق درباره رابطه خدا و بندگانش پایه‌های ایمان مردم را سست سازد؟"متن کامل نامه کروبی به جنتی

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مهدی مازنی 85/6/31:: 1:58 عصر     |     () نظر

یه مشت آدم لمپن هیچی نفهم از خدا بی خبر شارلاتان و گیج ومنگ اومدن شدن مدعی اصلاح طلبی. به خدا خنده داره من شرم می کنم بشم هم آوای این اراذل و اوباشی که از ننشون قهر کردن امودن می گن ما اصلاح طلبیم . نمیدونن اصلاح طلبی با چه (۳)ای نوشته میشه اونوقت واسه آدما خط و نشون می کشن. یه مشت آدمی که تا فضا دستشون اومد به احدی رحم نکردن. توی روزنامه هاشونم که گارد رو همچین بستن که انگار آدم که میره اون تو بیگانه است. ادعا می کردن دانستن حق مردم است. ولی در عمل محل سگم به مردم نمی ذاشتن. قیافه هایی عجیب و غریب. اخم از صورتشون بیرون نمیرفت. تو محافل خصوصی شون به هم فخر می فروختن و برای هم افه روشنفکری میومدن. همه رو تحقیر می کردن. به یکی انگ متحجر و متعصب می زدن و به دیگری اتهام بیسوادی و کم شعوری. تامجال حرف زدن پیدا می کردن جز فحش و تحقیر و تمسخر از دهانشون در نمیومد. بخدا آدم هاج و واج می موند که اینا دوم خردادی اند؟؟؟. اینا روشنفکرن؟؟ اینا اصلا کین؟؟ از کدوم خراب آبادی بیرون اومدن که اینجوری برخورد می کردن. تا یه کلمه حرف میزدی با نگاه عاقل اندر سفیهی به آدم نگاه می کردن که انگار خدای فلسفیدن و ان-دیشیدن-اند. هیچوقت نبود جایی برنامه ای برگزار کنن به آدمای دیگه هم مجال حرف زدن بدن. سخنرانانشون گدایی سوت و کف می کردن و هوادارن جریانشون از اینکه بعد مدتها تونستن از کراوات به عنوان نماد روشنفکری بهره ببرن حظ می بردن. اسم جریانشون جبهه مشارکته.ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مهدی مازنی 85/6/31:: 1:55 عصر     |     () نظر

<      1   2      
درباره
صفحه‌های دیگر
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها